- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا
کـاروانـی با دو صد سـوز و گـداز عـزم شـهـر کـوفه کرده از حـجـاز کــاروانــی از فــراســوی بـهـشـت غـرق گـل از بـاغ بـانـوی بـهـشـت کـاروانـی بـی مـثـل در عــالـمــیـن کـاروانی بـسـتـه بـر مـوی حـسـین کــاروانــی از امــیــر الـمــومـنـیـن آلهـاشـم حـلــقـه و زیـنـب نـگــیـن
: امتیاز
|
ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا
او تا رسـیـد گـریـۀ دنـیا شروع شد سـیـنـه زنیِّ عـالـم بـالا شـروع شـد این حس مادرانه كه دست خودش نبود دلشورههای زینب كبری شروع شد وقت مرور خـاطرههای گـذشته شد اشك حـرم میانۀ صحـرا شروع شد ذكـر حـدیث پـیـرهن سرخ كـودكی حرف از لباس یوسف زهرا شروع شد وقتی لباس حنجر او را خراش داد صحبت ز طشت و حضرت یحیی شروع شد "واللهِ هـاهـنا ذُبِح طفـلُـنا الـرَّضیع" دیگر لهـوف خـوانی آقا شروع شد واللهِ هاهنا سبِی...روضه خوان بس است شرمندگی حضرت سـقا شروع شد یك تیغ كند كار خودش را تمام كرد غـارت نمودن تـنـش اما شروع شد
: امتیاز
|
ترسیم کاروان سیدالشهدا علیه السلام در ورود به کربلا
افــتــاده راه قـــافـــلـــۀ آبـشــارهــا بر سرزمین فاصلهها، شوره زارها افـتـاده راهـشان به زمینی که سالها مانده است تشنه بر قدم چشمه سارها باید که فیض آب نصیب زمین شود تا شـاخـههای خشک بگـیرند بارها دستان مسـتـجـاب همین خانواده را این خاک دیده است نه یک بار، بارها
: امتیاز
|
ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا
میرسـد در گـوش من، بـانـگ درا دمبــهدم از کــــاروان کــــربــــــلا مـرحـبـا! ای خـاک پـاک کــربــلا! از حـرم بــرتــر ز عــزّ و اعـتـلا! مـرحـبـا! ای گـلـسـتان خـوششمیم! ای به رتبت، برتر از عرش عظیم! خار تو خـوشتر ز دیـبـا و حـریـر خاک تو خوشبوتر از مشک و عبیر میرسد ایـنـک ز ره، سلـطان دیـن رازدار خــلـوت «حــقّالـیـقــیــن» بـهــر اسـتـقــبــال او، آمــاده بــاش مــیــزبــان خـــســـرو آزاده بـــاش این گـرامی مـیـهـمـان بـاشد عزیـز خاک تو گردد ز خونش، مشکبیز خاص تو شد این شرافت، ای زمین! کـز تو تـابـد نـور «ربّالـعـالمین» خـاک تو، مـسـجـود اهـل دل شـود درد را درمان ز تو، حـاصل شـود از شـرف، برتر از این نُه طـارمی قــبــلــۀ حــاجــات اهـل عــالــمــی چون رسید از راه، سلـطان حـجـاز گـفـت بـا آن عــاشـقــان پــاکبـاز: بـار بـر گـیـریـد ایـنک ز اشـتـران مـنـزل یـار است و کـوی دلسـتان میرسد اینجا به سـامـان، کـار مـا نـک فـرود آمـد به مـنـزل، بـار مـا
: امتیاز
|
ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا
خـیـمه زد سـلـطان دین در کـربـلا شــد مــشــوّش خــاطــر آل عـــبــا خـاصه زینب، بـنت زهـرای بـتول خاطـرش گـردید بس زار و مـلـول ای عزیز مـصطـفی! فـخـر کـبـار! زین زمین، خوب است تا بندیم بار این سخن چون شاه از خواهر شنفت در بیان پاسخـش، «هـیهات» گـفت پــس تــســلّــی داد او را از کـــرم بعد از آن فرمود: میدان، خواهرم! کـایـن زمـیـن مــا را بُــوَد آرامگـاه مـــانــدن مــا بــاشــد از امــر الــه جان خواهر! صبـر کن در هر بـلا صـابـریـن را دوست مـیدارد خـدا این زمین، نی کربلا، دشت مناست من خلیل و این زمین، جای فداست مـن بـبـایـد کُـشـتـه از قــوم شـریـر تـو بـبـایـد در کـف دونــان، اسـیـر «آذر»! از شـرح مـصیبت درگـذر کز بیانش سوخت، جان خشک و تر
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
آقـا ســلام بـر غــزل اشــکِ مـاتـمـت بر مسجد و حـسینیه و روضه و دمت چندی گذشت در غم هجران اشک تو پَـر میکـشـید دل به هـوای مـحـرّمت آقـا ســلام مــاه مــحــرّم شــروع شـد آمـد بـهــار زخــم دل مـا و مـرهـمـت خـون میشود دل همه عـالـم ز غصۀ آن لحظههای آخر و گودال و آن غمت در بین روضه غم دل من را گرفته بود وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت من بین این همه غم و اشک و فراق و داغ ای زینب آمدم که شوم یـار و همدمت خـانـم چقدر شکل جوان مادرت شدی با صورت کـبود و همان قـامت خمت
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
در كوچهها نسـیم بهـشت محـرّم است این شهر بیمجالس روضه جهنّم است پــیــراهـن ســیــاه عـــزاداری شــمــا زیـبـا تـرین تجـلّی عشق مـجـسّم است شكر خدا كه هـیـأتـمان باز دایر است شكر خدا كه بر سر این كوچه پرچم است بـیـرون نـدیـدهاید زنی ایـستاده است؟ بالش شكسته است، قدَش هم كمی خم است لبـخـنـد تـلـخ فـاطـمـه بر تـك تـك شما یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است من كه ندیدمش دم در، خب شما چطور؟ صد حیف سوی چشم گنهكار ما كم است پـرواز می كنیم از این پیـلههای تـنگ فـصل بلـوغ شیعه یـقـیـناً محـرّم است در مجـلـس عــزای امـام قـتـیـل اشـك روضه به شور و واحد و نوحه مقدّم است
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
اگر چه مثـل مـحّـرم نـمیشـوم هرگز جدا ز روضه و ماتـم نمیشوم هرگز مرا ببخش مرا چون که خوب میدانم که تـوبه کـردم و آدم نـمیشوم هرگز اسـیـر جـاذبـۀ حُـسـن یـوسـف یــاسـم که محو در گل مریـم نمیشوم هرگز گـنـاه کـارم و حـتـی بـدون اذن شـمـا بـدان نصیب جـهـنـم نـمـیشوم هرگز به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم به پای هیچ کسی خـم نمیشوم هرگز قسم به قلب سپـیدت سیاهـپـوش کسی بجـز شـهـیـد مـحّـرم نـمیشوم هـرگز نَـمی فُـرات بـیـاور چرا که من قـانـع به سلسبیل و به زمزم نمیشوم هرگز در انتهای غزل من دوباره میخواهم فـقـط بـرای تو بـاشـم نمیشوم هـرگز
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
ای دل مـحــرم آمـده وقـت عـزا شـده مـاه عـزای حـضرت خـون خـدا شـده مـاتـم مـیان چـشـم هـمـه مـوج میزند چـشمان گریه چشمۀ شور و شـفا شده ما اهل روضه زنـده به بوی محـرمیم دلهـای مـا حـسـیـنـیـۀ کــربــلا شــده بازار و کوچهها همه با گریه آشناست هر جا گذر کنی غم عظمی به پا شده دستی که وقف روضه شده سینه میزند مرهـم به زخم سینۀ خـیـر الـنّـسا شده صاحب عزای مجلس ارباب مادر است بـا دستهای فـاطـمـه هـیأت بـنـا شده
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
ای کاش غـیر غـصۀ تو، غـم نداشتیم ماهی به غـیـر مـاه مـحـرم نـداشـتـیـم این داغ سینه سوز تو میکُشتمان اگر قـلـبی به قـدر وسـعـت عـالـم نداشـتیم گاهی اسـیـر غـربت عـبـاس میشدیم چون داشتیم روضه و پـرچـم نداشتیم شـرمـنـدهام بـرای تـنـت زیـر آفـتـاب در حـدّ چـنـد قـطـرۀ شـبـنـم نـداشـتـیم گـیـرم که گـریـه مرهـم زخم دلم شود امـا بـرای زخـم تو مـرهـم نـداشـتـیـم بر تو به چاک چاک گریـبانمان سـلام زیرا که صبر و عشق تو با هم نداشتیم
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
دوباره این دلم شده، اسیر و مبـتـلای تو مگر مُحـرّم آمـده، كه شد بـپا عـزای تو اگر ز تو جدا نیام، به شكر حق حسینیم تـمـام حـاجـتـم بـود، دیـدن كـربـلای تـو به یك اشـارۀ لبت، گـره ز كـار وا شود دل شكستهام رسد، به صحن با صفای تو شبیه خط آیهها، كه ظاهرش سیاهی است باعث روسپیدی است، سیاهی عزای تو
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
شـکـر خـدا دوبـاره شـدم مبـتـلای تو ای کُـشتهای که جان دو عالم فدای تو بازاین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است شکر خدا شـکـسـته دلـم در عزای تو بـاور نـمیکـنـم که دوبـاره نـشـسـتهام با چـشـم خـیس بین حـسـیـنـیههای تو
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
عـالـم مُـحـرّم است سلامٌ عـلیالحسین این ذکر عـالم است سلامٌ علیالحسین بعـد از خـدا و قـبـله سوال درون قـبر تنها هـمین دم است سلامٌ علیالحسین
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
روضـه شـروع شـد دل ما را بیاورید سـرمـایـهام، سـلاح بـکـا را بـیـاورید یک سال میشود که دلم خاک خورده است این چشم خشک راه به جایی نبرده است حالا شـروع تـازه بـرایم فـراهم است تحویل سال سوخته گان از مُحّرم است
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
در صحن دل وزیـده هـوای مُحَـرَّمَت بر گوش جـان رسیده صدای مُحَرَّمَت ما بیقـرار منـتـظر روضه مـانـدهایـم اصـلاً تــمـام سـال، فــدای مُـحَـرَّمَـت هـمـپـای نـوکـران تـو راهـی هـیـأتـیم پـوشـیـدهایـم رخـت عـزای مُـحَـرَّمَـت قطعا کسی به سـفـره حـاتـم نـمـیدهـد یک لقـمه از طـعام و غـذای مُحَرَّمَت هرگز نـصـیب آتش دورخ نـمـیشـود چشمی که گـریه کرده برای مُحَـرَمَت
: امتیاز
|
ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا
عباس آمده است و علیاکبر آمده است وقتی رباب هست علیاصغر آمده است جـمـعـنـد خـانــوادۀ زهــرا کـنـار هـم اینجا برادری است که با خواهر آمده است یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار یک سو عزیز فاطمه بیلشکر آمده است صـفـیـن دیـدهانـد که بـا دیـدن حـسـین آه از نهاد این همه لشکر برآمده است از بس شبیه، هرکه رسیده است گفته است ایـمان بیـاورید که پیـغـمـبر آمده است حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است! با بچههای فـاطـمه آب آور آمده است گیرم فرات بُخل کند چشم ما که هست رودی کشیدهایم که از کوثر آمده است زینب پیاده شد، و شاید که گـفته است اینجا چقدر خـار مغـیلان درآمده است شاید به شام میرسد این ره که هر زنی در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
شکـر خـدا که بوی محـرّم گرفتهام در کوچههای سینه زنی دم گرفتهام شکرخدا عبادت من روضههای توست در دل دوبـاره هـیأت ماتـم گرفتهام گاهی کنار روضهات از دست میروم با چشمهای پُر شفق و غـم گرفتهام این آبـروی نـوکـری هـیـأت تـو را از دستـمال مـشکی اشکـم گـرفتهام دیگر هراس روز قـیـامت نمیبـرم وقتی دخـیلی از پَر پـرچـم گرفتهام با تـربت تو کـام دلـم را گـشـودهاند عمری اگر که بوی محـرّم گرفتهام گفتم میان روضه از اعجاز چشمهات دیـدم رسیـدهام به حـوالی کـربـلات
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
روز و شب در دل دریایى خود غم داریم اشک، ارثى ست که از حضرت آدم داریم شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟ گاه در هـیأت رعـدیم و پُـر از طوفـانـیم گـاه در خـلـوت خود بـارش نـم نم داریم تـازه آغـاز حـیـات است شهـیـد تو شدن ما فـقـط غـمـزۀ چـشمان تو را کم داریم عقـل در دایرۀ عـشق تو سرگردان است عقل و عشق است که در ذکر تو باهم داریم در قـیامت دل ما در پى قـد قامت توست ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم؟! خـندهات جنّت و اخـم تو عـذابى ست الیم خـوف داریم اگـر از تو، رجـا هم داریم از ازل شور حسین بن على در سر ماست تـا ابــد در دل خـود داغ مُـحــرّم داریـم
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
بـاز فـصلِ عــزا و مـاتـم شـد بـاز هـم مــوسـمِ مُــحــرّم شـد روزیِ این دو ماهِ ما اشک است گریه بر داغِ عـشق، مرهم شد رحمتِ حـق نـثـارِ چـشـمی که خیس، حتی به قدرِ یک نم شد دم گـرفـتـیم با: حـسین، حسین اسـمِ اربـاب، اسـمِ اعـظـم شـد روضهخوان گفت: السلام علیک نـاگـهـان از گـنـاه مان کـم شـد جـان به قـربانِ تشـنهکـامی که هر قَدَر نیزه خورد، محکم شد روضه مانند زخـمها باز است زیـر انـبــوهِ تـیـغ، درهــم شـد بـدنـی روی خـاک افـتـاد و... یـکتـنـه آبــروی عــالــم شــد
: امتیاز
|
ترسیم کاروان سیدالشهدا علیه السلام در ورود به کربلا
کـاروان، کــاروانِ شــور آور کـاروان، اشـتـیـاق، سـرتـاسر هـمه در حـالت سـفـر از خود همه بیتاب چون نـسـیم سحـر هـمـه دلـبـاخـتـه چـو پــروانـه همه بر پـای شمع، خـاکـسـتـر پــدران از تــبــار ابــراهــیــم مــادران از قــبـیــلـۀ هــاجــر عــارفــان قــبـیــلـۀ عــرفــات شـاعـران عـشــیــرۀ مـشـعــر هر یکی در مقـام خود سـاقـی هر یکی در مـرام خود ساغـر سـروهـایی بـه قـامـت طـوبـی چـشـمـههایی به پـاکـی کـوثـر هـم رکاب حـماسههای عـظـیم در گـذر از هزار و یک معـبر در دل و جان کـاروان اکـنون میتـپـد این نهـیب، این بـاور: نکـند شوکران شود معـروف! نـکـنـد نـردبـان شـود مـنـکـر! مَـرحــبـا بـر ســلالــۀ زهـــرا هـان! فَـصـَلِّ لــربّـک وَانـحَـر میسزد حُـسنِ مـطلـعی دیگـر وقـت وصف عـقـیـله شد آخـر در نــزولـش ز مـنــبــر نــاقـه خطبه خوانِ حماسه، آن خواهر شـد عـصـا شـانـۀ عـلـیاکـبـر پــای عــبـاس، پـلــۀ مــنــبــر سرزمین، سرزمین گـلها بود پهـنۀ عـشق! وه چه پـهـنـاور! شـد پـدیـدار صحـنـهای دیگـر کـشتی نوح بود و موج خـطر ناگهـان در هـجـوم بـاد خـزان کـنده شد برگههـایی از دفـتـر! کاش دستان بـاد میشد خشک کاش میشد گـلـوی گـلها تر! کیست مردی که میرود میدان که ندارد به جز خودش لشکر؟! ترسـم این داغ شعـله ور گردد مثل آتش که زیـر خـاکـستر... آه! از زین روی زمـین افـتـاد پــارۀ جـان احــمـد و حــیــدر وَ زَنـی روی تـلّ بـرای نـبـی صحنه را میشود گزارش گر که بـیـا جـای بوسـههـای شـما شـده سـرشـار بـوسۀ خـنـجـر! میبـرَند از تن عـزیز تو جان میبـرند از تن حـسین تو سـر آن طرف صحنۀ شگفتی هست نه! بسی صحنه هست شرم آور رفته از پای دخـتران خـلـخال رفته از دست مـادران زیـور! کاروان میرود به کوفه و شام کاروان میرود به مرز خطر کاروان میرود ولی خالی ست جـای عـباس و قـاسم و اکـبـر کاروان جاری است در تاریخ کاروان باقی است تا محشر...
: امتیاز
|
مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام ( مناجات اول جلسه)
من کیستم مگر، که بگویم تو کـیـستی بـسـیـار از تو گـفـتـهام اما تو نـیـستی من هرچه گـریه میکـنم آدم نـمیشوم ایکـاش تو، به حـال دلـم میگـریستی بایـد چـگـونه روی دو پـایـم بـایـسـتـم وقـتی به نـیـزه تکـیـه زدی تا بایـستی ای هرچه آب در بـهدرِ خاکِ پـای تو در این زمین خشک به دنبال چیستی؟ بـایـد بـمـیـرم از غـم این زنـدگـانـیام وقـتی که جز برای شهـادت نـزیـستی
: امتیاز
|